English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2532 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
It would not be proper for me to give you that information. U درست نیست که من این اطلاعات را به شما بدهم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
that is wrong U درست نیست
It is beyond repair. It cannot be put right. U درست شدنی نیست
you are written U عقیده یاسخن شما درست نیست
this line does not scan U وزن این شعر با تقطیع معلوم میشودکه درست نیست
hand-held U کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
logical U واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage U یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
How much is that? U چقدر بدهم؟
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
i cannot say him nay U نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او
i cannot positively promise U نمیتوانم قول قطعی بدهم
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
It goes against the grain to pay these sums (that kind of money). U من که زورم می آید ازاین پولها بدهم
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
Where can I get my car washed? کجا میتوانم اتومبیلم را بدهم بشویند؟
I can't go on any longer. U من دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
dow jones information service U سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attribute U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information U اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributing U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card U روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation U درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
That won't work with me! U من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
It doesn't fly with me [American E] [colloquial] U من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
Please let me take a share in the expenses. U اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
I cannot square it with my conscience to ... U من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
I had no opportunity to discuss the matter . U فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing U پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
distance vector protocols U اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connexions U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed U چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
defense system aquisition U سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau U دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
helped U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
how much do i owe you U چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing U 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
intelligence process U جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
secondary U نیست
Plug and Play U یچ نیست
isn't U نیست
it is well enough U بد نیست
temporary storage U می نیست
storage U می نیست
auxiliaries U نیست
It's not new. نو نیست.
he is not of our number U از ما نیست
he takes no notice of it U نیست
aint U نیست
auxiliary U نیست
no sweat <idiom> U مشکلی نیست
there is no hurry U شتابی نیست
He goes on and on . He is most persistent . U ول کن معامله نیست
Such is not the case . That is not so. U اینطور نیست
no wonder <idiom> U تعجبی نیست
you are written U حق با شما نیست
It is all right . It is o. k. U طوری نیست
that is not it U این نیست
sacred cow <idiom> U چارهای نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it . U مردش نیست
It cant be helped. U چاره ای نیست
there is no hurry U عجلهای نیست
There is no hot water U آب گرم نیست.
thereis no end to it U انراپایانی نیست
the ice is treach erous U یخ محکم نیست
There is nothing wrong with you . You are all right . U هیچیت نیست
to make no mention of U ذکری از ان نیست
I dont remember ( recall ) . U یادم نیست
that depends U معلوم نیست
he is out of his senses U بهوش نیست
he is out of huomor U سر خلق نیست
he is out of huomor U سر دماغ نیست
he is rather i. than sick U ناخوش نیست
he knows a thing or two U بی تجربه نیست
i do not have it in me U از من ساخته نیست
if you please U اگرزحمت نیست
inextinct U نیست نشده
no matter U چیزی نیست
Nevermind! U مهم نیست !
It is not advisable . It is inexpedient. U صلاح نیست
close the door please U اگرزحمت نیست
cold is merely privative U گرما نیست
no object U چیزی نیست
he has nothing in him U کسی نیست
he is not in it U داخل نیست
dont mention it U چیزی نیست
needn't U لازم نیست
he is none of my friends U او از دوستان من نیست
he is not willing to go U نیست برود
it has escaped my remembrance U یاد نیست
he is a bad husband U صرفه جو نیست
it is nothing out of the way U غریب نیست
it is unnecessary U لازم نیست
it is unsuitable U مناسب نیست
it lies beyond his competence U در صلاحیت او نیست
it needs not U لازم نیست
it's only me U کسی نیست
no hurry U عجلهای نیست
my health is tolerable U حالم بد نیست
nihilism U نیست انگاری
it is not in good workingorder U دایر نیست
it is not half bad U هیچ بد نیست
it is immaterial U چیزی نیست
ought not U شایسته نیست
It's not new. جدید نیست.
static U که پویا نیست
niet le fait U کار او نیست
no trouble U زحمتی نیست
It is nothing to speak of . U چیز قابلی نیست
used U آنچه جدید نیست
It is not known yet . It is not settled yet . U هنوز معلوم نیست
To her , abI'llon tomans is a mere trifle . U قابل نوشیدن نیست
She couldnt care less . she is totally unconcerned . U عین خیالش نیست
oughtn't U نبایستی شایسته نیست
unwanted U آنچه لازم نیست
he is not of that stamp U ازان جنس نیست
She takes no thought for tomorrow . U بفکر فردایش نیست
It is not possible ( feasible , practicable) . U اینکار عملی نیست
This isn't fresh. این تازه نیست.
you're telling me <idiom> U احتیاج نیست به من بگی
The scales are not even . U ترازو میزان نیست
He is a quitter . U مرد میدان نیست
This isn't mine. این مال من نیست.
The subject under discrssion . U موضوعی که مطرح نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
This isn't clean. این تمیز نیست.
clara U هدف موجود نیست
it does not befit me to U شایسته من نیست که مرانشاید که
it does not s. the condition U واجدان شرایط نیست
it goes without saying U نیازمند بگفتن نیست
it goes without saying U محتاج بذکر نیست
it is beyond retrieve U جبران پذیر نیست
it is inadvisable to say that U گفتن ان مصلحت نیست
it is inadvisable to say that U گفتن ان مقتضی نیست
it is never the worse U هیچ بدتر نیست
it is never the worse U دیگر بدتر که نیست
it is not a to go tncre U رفتن انجامصلحت نیست
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
1I am good with figures,how about you?
1may fader good
2تعریف فونتیک چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com